سلام
امروز عصر دیدم آسمون با اون ابرای تیکه پارش و غروب آفتاب خوشگل شده..
برای همین زد به کلمو رفتم پشت بوم و چندتا عکس گرفتم..فقط دیگه کیفیته دوربینه گوشیم همین قدر بود!وگرنه حتما عکسای بهتری میگرفتم..
اِوا حواسم نبوده آنتن تلفن همراهم افتاده تو عکسم
اینم بافت قدیمه شهره......کولره جزوش نیستا!!
اینم خونه همسایه هامون!!ایشالله که راضین عکس خونشون پخش شده!
چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!
تموم دیگه به چی نیگا میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟!
سلام
یه چند روز بود به این فکر میکردم که انگاری یه 2سالی شده که من با اینترنت و وبلاگ نویسی آشنا شدم!!..
زیاد پیگیرش نشدم.حوصله نداشتم برم تو پروفایلمو نگاه کنمو ببینم چند وقت از تاسیس وبم میگذره!ولی امروز که رفتم توی پروفایلم..
دیدم بـــــــــــــــــــــــــــــله............... سن وبلاگم: 2 سالو 13 روزه..
خداییش این وبلاگ تو زندگیو اخلاقو همه چیزم تاثیر داشته، شماهایی که وبلاگ دارین چی؟ وبلاگ نویسی روتون تاثیر داشته؟!خداکنه تاثیراتِ خوبی داشته باشه..
کلا اینترنت محیطش جوریه که اونایی که خیییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی جنبه دارن میتونن توش دووم بیارن..
یا مثل من بیخیال باشن!
یا اعتقاداتشون قوی باشه..
خب بگذریم..
بعد از اینکه دیدم وبلاگم بزرگ شده دست به کار شدم گفتم بهش هدیه بدم! امیدوارم خوشش بیاد
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااایییییییییییییییی خیلیییییییییییییییییییییی خوشحالم!چرا؟؟ چون یکی از دوستای وبلاگ نویسه عزیزمـــــــــــــــــــــــــــــــــ برای کادوی وبم اینو برام ساخته...........
وبلاگ: ♥Deltangi
http://daryajoon.parsiblog.com/
ممنووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون
سلام..پسر خالم گیر داده بود برو سایت آبیته دات کام!فک کردم الکی یه چیزی پرونده و همچین سایتی نیست!بعد رفتیم دیدیم هست!!
خب منم گفتم زشته استقلالی باشم ولی نه بازیکناشو بشناسم نه کاری براشون بکنم!!خلاصه این شد که گفتم عکساشونو کپی پیست کنم!امیدوارم خوشتون بیاد..
امیر قلعه نویی
سیاوش اکبرپور
امیر حسین صادقی
+زنگ بزنی آژانس بین المللی انرژی اتمی، بگی یه ماشین می خوام . . .
+آخر شبا رفتگرا سوار جاروهاشون بشن برن خونه . . .
+موهات "فر" باشه , روش پیتزا بپزی . . .
سالگرد ازدواج
زن :عزیزم امیدوارم همیشه عاشق بمانیم وشمع زندگیمان نورانی باشد.
مرد: عزیزم کی نوبت کیک می شه؟
روز زن
زن : عزیزم مهم نیست هیچ هدیه ای برام نخریدی یک بوس کافیه.
مرد: خوشحالم تو رو انتخاب کردم آشپزی تو عالیه عزیزم (شام چی داریم؟)
روز مرد
زن: وای عزیزم اصلا قابلتو نداره کاش می تونستم هدیه بهتری بگیرم.
مرد: حالا اشکال نداره عزیزم سال دیگه جبران می کنی (چه بوی غذایی می یاد)
40 روز بعد از تولد بچه
زن:وای مامانی? بازم گرسنه هستی (عزیزم شیر خشک بچه رو ندیدی؟)
مرد با دهان پر: نه عزیزم ندیدم , راستی عزیزم شیر خشک چرا اینقدر خوشمزه است؟
40 سال بعد
زن: عزیزم شمع زندگیمون داره بی فروغ میشه ما پیر شدیم.
مرد: یعنی دیگه کیک نخوریم؟
2 ثانیه قبل از مرگ
زن: عزیزم همیشه دوستت داشتم.
مرد: گشنمه.
وصیت نامه
زن: کاش مجال بیشتری بود تا درمیان عزیزانم می بودم ونثارشان می کردم تمام زندگی ام را!!
مرد:شب هفتم قرمه سبزی بدید.
اون دنیا
زن خطاب به فرشته ی مسئول: خواهش می کنم ما را از هم جدانکنید , نه نه عزیزم , خدایا به خاطر من…
(((وسر انجام موافقت می شه مرد از جهنم بره بهشت )))
مرد: خطاب به دربان جهنم: حالا توی بهشت شام چی میدن؟
1- اول اینکه مامان شاداماد با اعتماد به نفس کامل که یه پسر دسته گل داره زرت و زرت میزنگه خونه ی عروس خانم و طی چند جلسه قرار بله برون رو میزارن ( نکته جالب ایانه که مار دوما اول وا عروس پسنده )
2- مراسم بله برون: خانواده ها سر مبلغ مهریه با هم توافق میکنن و خانواده ی داماد برای عروس کادو میارن ( عروس و دوماد هم توی این مراسم از وقت سوء استفاده می کنن و زیر چشمی همدیگه رو میپان )
3- مراسم جشن عقد رو که همه میشناسن ، عروس و دوماد به هم محرم میشن و شاد و خوشحال میرن برای تفریح های دوران عقد!!!
4- حنا بندون: این یکی از مراسم های مورد علاقه ی دزفولی ها است که در این مراسم همه لباس های سبزشون رو به نمایش میذارن! دست و پای دوماد رو حنا می زنن و اونو به قصد کشت به هوا پرتاب می کنن (سوزم سوزه ، سوزه ،سوزه واریه ...)
5- مراسم عروسی هم که دیگه نیازی به گفتن نداره
6- صبحی: خانواده ی عروس از کله ی سحر بیدار میشن و واسه ی خانواده ی دوماد صبحانه می فرستن و نزدیک های ظهر با ظرف های حلوا به خونه ی دوماد میرن (ای خونه دوما کوفتتون با ایشلله به حق علی)
7- سه شبه: مراسم مورد علاقه ی عروس و دوماد که با جیب های پر از پول و لب های خندونشون تموم میشه!!
8- هفته برارون : که اقا داماد با بزرگای فامیلشون به خونه عروس میرن البته با هدیه ای که در دست دارن ، شاید کمتر از یه ساعت اونجا باشن و برگردن
و بالاخره پایان ...
کرگدن جوان، تنهایی توی جنگل می رفت…
دم جنبانکی که همان اطراف پرواز می کرد، او را دید و از او پرسید که چرا تنهاست ؟!
کرگدن گفت: همه کرگدن ها تنها هستند.
دم جنبانک گفت: یعنی تو یک دوست هم نداری؟
کرگدن پرسید: دوست یعنی چی؟
دم جنبانک گفت: دوست، یعنی کسی که با تو بیاید، دوستت داشته باشد و به تو کمک بکند.
کرگدن گفت: ولی من که کمک نمی خواهم.
حضورت در کنار من معجزه نبود
نبودنت هم فاجعه نیست
فردا روزِ دیگری برای من خواهد بود
بیشتر از این برایت اشک نخواهم ریخت . . .
اتل متل جدایی
عشق گلم کجایی؟
حالم شده پریشون
یه دل دارم پر از خون
عشقم رفته هندستون
خونم شده قبرستون
یه دنیا قصه بردار
اسمشو بذار بچگی
تا آخر زندگی
آچین و واچین تموم شد
عمر منم حروم شد.....!!!