امشب مثل هرشب حوصلم سررفته ولی امشب تنهام وحالم بده تریپ گریه برداشتم .قراربودکه امشب برم مراسم که نشدایشالله سال دیگه بتونم برم.
میدونین همین الآن کدوم شهرکه نه بارون داره ونه برف؟
جواب:
معلومه دیگه همین شهری که من دارم توش زندگی میکنم.
یه چندروزیه که دنبال کدآهنگ سریال مرگ تدریجی یک رویاواسه وبلاگ میگردم لطفااگه جایی گیرش اوردین خبری بهم بدین.
باتشکرفراوان
پشت یه ماشین یه چیزی نوشته شده بودکه خداکنه هیچ کس همچین حسی رونداشته باشه ولی من ازش خوشم اومده .نوشته بود:
<<روزگار طاقت خوشبختی مارا نداشت>>
بااجازتون دیروز(شنبه)رفتم دکتر وبعدازحدودا16 روزگچ پاموبازکردم ولی حالا موقع راه رفتن خیلی درد دارم خداکنه که مشکلی واسم نشه حالااینجاروداشته باشین که گفتم باخودم کفش ببرم که وقتی ازدرمانگاه درمیام آبروم نره ولی وقتی بعدازبازکردن پام گفتم که کفشوبدین گفتن که فکرکردیم که فعلابازش نمیکنن وکفشتوتوماشین گذاشتیم ولی خوب چون ماشین هم دورپارک شده بودمجبورشدم که باهمون دمپایی که پام بود برم خونه.
سلام خبردارین ندارین دیگه بایدبه عرضتون برسونم که بنده روزپنجشنبه بایک اقدام اکشن ازپنجره ی مدرسمون پریدموحالاپام توگچه حالابااینکه وقتی بهم گفتن بایدگچش بگیرم میخندیدم ولی لطفا شماهم یه خورده غصموبخوریددیگه
باتشکر
سلام امروزتومدرسه ازمون امتحان بسیج گرفتن که خیلی باحال بودچون بعضی ازبچه هاوقتی شنیدن نمیشه تقلب کرد پاشدن ورفتن ولی ماکه موندیم هی میگفتیم فرمانده جواب فلان سوال چیه اونم میگفت.خلاصه هرجوری بودباخنده امتحانوگذروندیم ولی من آخرین نفری بودم که ازسرجلسه بلندشدم ولی تقصیربقیه بودچون می ترسیدن که دبیربره سرجلسه ولی من شجاعت به خرج دادموبالا خره توشلوغ پلوغی کلاس خودمورسوندم به کلاس.