سلام.
امروزسیزده بدر بودوآخرتعطیلات نوروزی وشروع دوباره ی بدبختی ها -منظورم همون مدرسه هاست-خلاصه امیدوارم که بدبختیتونو به سلامتی ونمره های خوب پشت سربذارین وبرای اونایی هم که بی کارنو این تعطیلات یه خورده ازبیکاری دراورده بودشون هم امیدوارم که ازبیکاریشون نهایت استفاده های خوبوببرن یااین که خدا کنه ازبیکاری دربیان وبه چیزایی که دوست دارن برسن .
خلاصه ی خلاصشم اینه که تاشقایق هست زندگی بایدکرد ولی من آخرنفهمیدم که این شقایق کیه یا چیه که منم به امیداون زندگی کنم
سلام .
دیدیدمن درلحظات آخرسال 1389هم به یادتونم
باامیدسالی خوب وخوش برای شما عزیزان
حالابرین سرسفره ی عیدتون بشینیدکه الآن سال تحویل میشه
تاسال آینده خدانگهدار.
سلام.
امسال هم مثل سال های دیگه داره میگذره ولی اگه درست گفته باشم من امسال اولین سالیه که وبلاگ نویس شدم ودرهمین یک سال هم خوشبختانه تونستم تو دوتا ازمسابقات وبلاگی که شرکت کردم رتبه هم بیارم .امروزهم که عید مرده هابودولی مازنده ها عجله داشتیم که بریم وعیدو بشون تبریک بگیم ودیدوبازدید باشون کنیم{خداکنه که دیده باشنمون} .امروزهم که کنارمزارنشسته بودم یک نفراومدوصدام کرد وگفت میشناسیم ؟منم گفتم نه ولی قیافتون برام آشناست ولی اون اصرارداشت که به یادش بیارم ولی من که خودمم به زورمیشناسم چه جوری میخواستم اونویادم باشه بالاخره گفت که وقتی کوچیک بودمو میومدم سرمزارها اونم مزارداییش نزدیک بوده ومنودوست داشته وهمبازیم بوده ولی من همه ی صحنه هارویادمه حتی بازی کردن سرمزارابابچه های فامیلو ولی اونو یادم نمیومد ولی وقتی به مامانم گفتم اون شناختش منم فهمیدم که بالاخره یکی منودوست داره ولی چه فایده حالاکه خبرندارم که کی دوستم داره وکی نه. ولی بازم خداروشکرکه دوستای زیادوخوبی دارم وخانواده ی خوبی .ایشالله که سال آینده این حس ازوجودم خارج شه که فکرمیکنم هیچ کی منودوست نداره ولی بازم آخرش میگم{ هیچ کی منودوست نداره}
باآرزوی سالی خوش برای همتون bay
سلام منم به نوبه ی خودم میلادامام حسن عسگری روبه تمام شما اهل اینترنتیاتبریک عرض میکنم
کرامات عسگریه (علیه السلام )
8 ربیع الثانی مصادف است با میلاد امام حسن عسگری(علیه السلام) که در سال 232 هجری قمری روی داد. پدر آن حضرت، امام هادی(علیه السلام) و مادر گرامی شان بانویی است به نام حدیث یا حُدَیثه یا سوسن یا سلیل. محل ولادت ایشان در مدینه منوره بوده است و از مشهورترین القاب حضرت به زکی و نقی می توان اشاره نمود. کنیه ی ایشان ابومحمد است. علت نامیده شدن حضرت به «عسکری» آن است که ایشان را برای زیر نظر داشتن و کنترل رفت و آمدها، در محل سکونت سپاهیان ترک تبار دربار عباسی مسکن داده بودند.
سلام امروزبه امیداین که بارونه ونمیبرنمون اردو کیف وکتاب مدرسموورداشتم وبه مدرسه رفتم ولی تانزدیک مدرسه شدم دیدم داداشم اومده دم درمدرسه واتوبوس هاهم آمادن که بچه هاروسوارکنن .فهمیدم که فامیلمون که تولینک قبلیمم نظرگذاشته زنگ زده خونمون که میرن اردو خلاصه باداداشم تبادل کیف کردم ولی اون قبل ازاینکه به مدرسه برسم کیفموداده بود به دوستام ومن بی کیف رسیده بودم به مدرسه یااگه دقیقا بخواین بدونین کیفم زودترازخودم رسیده بودولی بالاخره به اردورفتم وکلی هم خوش گذشت جای شماهم خالی.
سلام بااجازتون فرداقراره ازطرف مدرسم اونایی روکه فعالیت های پرورشی کردن یادراطراف ودید دبیرپرورشیمون بودنوببرن اردومنم که یه باربه خاطرمسابقات نهج البلاغه ولی به مدت زیادبادبیرپرورشیمون دیدوبازدیدداشتم هم میخوان ببرن اردو.حالا وقتش عالیه آخه چهارشنبه کلی امتحان جوروواجور داریم که همشون برای من یکی cancelهستن ولی بقیه بچه های کلاسمون بایدامتحان بدن به خاطرهمین همشون اعصاباشون داغونه ومیگن مگه خون توازما سرخ تره منم گفتم آره اگه باورنداری بیادستموببرببین که سرخ تره ولی بالاخره جلسه های بعدی همه ی این امتحانات cancelشده روازم میگیرن.بچه هاهم همه رفتن اعتراض که چرامارواردونمیبرین منم که نمایندم ولی هیچ کاری نمیتونستم بکنم آخه خرخودم ازپل گذشته بود.راستی اینجابارون میادشانس مادیگه تاببینیم اصلامیبرنمون یانه ولی خداکنه ببرن آخه آبروم پیش بچه ها میره وبایدباکلی پفک وچیپس بشینم سرکلاس !!!ولی خوب خداروشکرکه داره بارون میباره.
سلام .
امسال که معدل نوبت اولم نسبت به سال های گذشته خیلی افت کرده ولی برعکس سال های گذشته جزءشاگردممتازای مدرسمون شدم وازکلاسمون رتبه سوم. ولی وقتی به بابام گفتم گفت:ببین بقیه چین که توشاگردممتازشونی. آره خوب راستم میگه بااینکه توخونه وبیرون خونه هیچ کاری ندارم ولی به جای درس خوندن همش میگم حوصلم سررفته وچیکارکنم ولی من هرکاری هم که کنم ازریاضی متنفرم وتومغزم نمیره که آخه این همه ریاضی توزندگیمون میخونیم آخه اصلا به چه دردی میخوره؟!
دیروزکه بارون میومدباخانواده تصمیم گرفتیم که بریم بیرون وبگردیم بعدش هم سرمزارشهیدگمنامی که به تازگی یعنی5بهمن1389به خاک سپرده بودنش رفتیم ومن چندعکس ازمزاراین شهیدبزرگوارگرفتم ودروبلاگم قراردادم تاشما هم ببینید.
عشق یعنی یه شهید
یه شهیدبی نام ونشون
عشق یعنی یه پلاک
که زده بیرون ازدل خاک