• وبلاگ : (✿◠‿◠) kolbehf1.ir .•°*
  • يادداشت : شبِ ميلاد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    گفتم:کسي را ميشناشم که روي آب راه مي رود!

    گفت:کار سختي نيست بعضي پرنده ها هم روي آب راه مي روند.

    گفتم:فلان شخص قدرتي دارد که مي تواند در هوا پرواز کند!

    گفت:مگس هم مي تواند در هوا پرواز کند.

    گفتم:فلاني در يک لحضه از شهري به شهري مي رود!

    گفت:شيطان هم در يک لحظه از شرق به عالم غرب مي رود.

    نگاه عميقش را به چشمانم دوخت و گفت:اين چيز ها مهم نيستند.

    مرد آن است که در بين مردم باشد،معاشرت کند،بخرد،بفرشد،بگويد و

    بخندد.

    اما يک لحضه از ياد خدا غافل نباشد.
    پاسخ

    ممنون زيبا بود