سالها بعد، یاد تو از خاطرم خواهد گذشت و نخواهم دانست کجایی اما،
آرزوی من برای خوشبختی تو، تو را درخواهد یافت و در بر خواهد گرفت
و احساس خواهی کرد اندکی شادتر و اندکی خوشبخت تر
و نخواهی دانست که چرا…
دل من محکمه ایست
که به من میگوید:
همه را دوست بدار،
به همه خوبی کن،
و اگر بد دیدی،
دل به دریای محبت بزن و بخشش کن
آدمهای کنارم مثل جمعه میمانند ...
معلوم نمیکند...
"فــــــرد" هستند یا " زوج " ...
پر از ابهامند .....
ســـــــــــــــــــلــــــــــــــــــــــامـــــــــــــــــــــــــــ..
اومدم با خبری متفاوت!!!!!!!
سال1375 بود! مادری بزرگوار باردار بود!
با خودش میگفت وقتی که همه ی عید ها تمام شد،و محرم از راه رسید تازه فرزندش متولد میشه!!
دوست داشت فرزندش در روز عیدی به دنیا بیاد!
خدای مهربون هم دعای مادر رو برآورده کرد و فرزندش در 1375/2/18 در روزی که خواهرش امتحان زبان خارجه داشت!
در روزی که معلوم نیست برادراش کجا بودن!!
و..... در روز عیـــــــــــــد غدیر خم چشم به جهان گشود!
اون نوزاد که میگن عینهو لبو قرمز بوده حالا 16 ساله شده!
خداحفظش کنه
15 سالگیمو که تقریبا گند زدم!!ایشالله از امسال به بعد جبران کنمو بچه ی خوب تری باشم..
خلاصه اومدم بگم که بزرگترشدم!!
راستی تولدم مبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارک
اینم خودمم ها...فک کنم5سالگی!!
اینم کیک..
خدایـــــــــــــــــــــــا شکرت!...........ازهمه ی اونایی که تولدمو تبریک گفتن کمال تشکر و سپاس رو دارم:)
(زلال عروضی قافیه دار )
یک نفر او را ندید
وقتی از حالی به حالی می پرید
یک نفـر از کوچـه ی مـا بــاز مغرورانـه رفـت
او به جـرم بی کسی و فقر، پنهانی ز من دوری گزیـد
کوچـه ی مـا هم خـدایی دارد و نـازک دلی
می خـورَد سمت خیابان امیـد
ردّ پاهای شهید
درددل می کرد با چشمی پر آب
گفت:مادر حالم اصلا خوب نیست
زندگی از بهر من مطلوب نیست
گو چه خاکی را بریزم بر سرم؟
روی دستت باد کردم مادرم!
سن من از بیست وشش افزون شد
دل میان سینه غرق خون شد
هیچ کس مجنون این لیلا نشد
شوهری از بهر من پیدا نشد
غم میان سینه شد انباشته
بوی ترشی خانه را برداشته!
مادرش چون حرف دختش را شنفت
خنده بر لب آمدش آهسته گفت:
دخترم بخت تو هم وا می شود
غنچه ی عشقت شکوفا می شود
غصه ها را از وجودت دور کن
این همه شوهر یکی را تور کن!
گفت دختر مادر محبوب من!
ای رفیق مهربان و خوب من!
گفته ام با دوستانم بارها
من بدم می آید از این کارها
در خیابان یا میان کوچه ها
سر به زیر و با وقارم هر کجا
کی نگاهی می کنم بر یک پسر
مغز یابو خورده ام یا مغز خر!؟
غیر از آن روزی که گشتم همسفر
با سعیدویاسر وایضا صفر
با سه تاشان رفته بودم سینما
بگذریم از مابقی ماجرا!
یک سری هم صحبت صادق شدم
او خرم کرد آخرش عاشق شدم
یک دو ماهی یار من بود و پرید
قلب من از عشق او خیری ندید
مصطفای حاج علی اصغر شله
یک زمانی عاشق من شد،بله
بعد جعفر یار من عباس بود
البته وسواسی وحساس بود
بعد ازآن وسواسی پر ادعا
شد رفیقم خان داداش المیرا
بعد او هم عاشق مانی شدم
بعد مانی عاشق هانی شدم
بعدهانی عاشق نادر شدم
بعد نادر عاشق ناصر شدم
مادرش آمد میان حرف او
گفت: ساکت شو دگر ای فتنه جو!
گرچه من هم در زمان دختری
روز و شب بودم به فکر شوهری
لیک جز آن که تو را باشد پدر
دل نمی دادم به هرکس اینقدر
خاک عالم بر سرت ،خیلی بدی
واقعا که پوز مادر را زدی
وایـــــــــــــــــــــــــــن هم از قالب جدیـــــــــــــــــــــــــ ـــ ـــد و دست ساز من!
طراح و سازنده: شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاهد
خوشمله هااااا......
تو آپ دست نوشته ی قبلیم گفتم قالب میخوام بهم رسید...
در این مواقع میفرمایند(ای کــــــــــــاش از خدا چیز دیگه ای میخواستم!)ولی نه جدی جدی قالب میخواستم..
مرسی شاهد جان...دستِ گلِت درد نکنه...خیرببینی انشاءلله....هرچیز خوبی که از خدا میخوای ایشالله نصیبت بشه..
(عینهو این مادربزرگ های جان حرفیدم ها)
رای دادین یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دِ بیاین رای بدین:
امروز سرصف اسممو خوندن برای وبلاگ نویسی بهم جاییزه دادن..ازاین ظرفای شیشه ایه فک کنم نشکن!!
عکس روی جعبش توی ظرف غذا داشت گفتم اگه بجای ظرف غذای توشو میدادن بهتربود!
جالب بودها...تا داشتم پامیشدم از رو زمین که آماده بشم برای روی سن رفتن همزمان اسمم پشت بلندگوخوندن..
روز معلم مبـــــــــــــــــــارک
ســـــــــــــــــــــلــــــــــــــــــــام..
خوبید؟؟
دیگه کم کم داریم به فصل امتحاناتو تولد من نزدیک میشیم....دقـــــــــــــــیق فردای روزی که به دنیا میام امتحاناتم شروع میشه:(
حالا بگذریم...
من به لطف خدا تونستم توی 2 مسابقه ی وبلاگ نویسی مقام بیارم..امروز تو مدرسه یه بنر بـــــــــــــــــــــــــــزرگ دیدم که اسامی برندگان مسابقات در سطح شهریتانو توش نوشته بودن که اسم منم در رشته ی وبلاگ نویسی ثبت شده بود.... از طریق این وبلاگ سال89 نفر دووم شدم و 15 هزار تومن بهم تقدیم کردن..
ولی 3 بار متوالی دارم از اون یکی وبلاگم برنده میشمو مقام میارم در این رشته..آدرس اون یکی وبلاگمم اینه:
واینکه حالا هم توی یه نظر سنجی دوستانه شرکت کردم که اگه به این آدرس مراجعه کنید و در قسمت نظر سنجی ماهانه شرکت کنید و اسم منو بزنید ممنونتون میشم عزیزان...محدودیتم نداره..در 1 روز میتونید100بار یا بیشتر بهم رای بدید!
اینم آدرسش.. http://pcweb.parsiblog.com/
قالبم خوبه؟؟! نــــــــــــــــاجور افتادم تو خط قالب عوض کردن!!ایشالله بتونم یه قالب با موضوع کلبه پیدا یا درست کنم که دیگه خیـــــــــــــالم راحت بشه
فردا روز معلم هم که هست........ استاد وبلاگ نویسیم ......روزت مبـــــــــــــــــارکــــــــــــــــــــــــــــ