بابامردم بااین کفشای عیدم ازعقب وجلوپامومیزنه انگشتام که دیگه بی حس شدن پشت پامم که دردمیکنه حالاخداروشکرکه فقط یه لنگشون اینجوریه شایدازاینه که مردم تومغازه هی کفشمو پرومیکردن تازه منوبگوکه می خواستم یه شماره تنگ ترشو بخرم (خداروشکرکه تنگشونخریدم)راستی فرداتولددوستمه گفتم براش ببیی بخرم که با بع بعش حال کنه (اسباب بازیشومیگم هاازاوناکه داداشم بهم عیدی داد)که مامانم میگه واسه هدیه دادن گرونه وداداشم میگه :کوچیک ترش هست که ارزونتره خلاصه میدونم که این حرفانه به دردشمامیخوره ونه من وبااین حرفاپادردم خوب نمیشه ولی دیگه این دلنوشته یا دستنوشته ی خودمه /پس برو حالشو ببر/