ســــــــــلااااااااااااااااااااااااااااام
ایام فاطمیه رو تسلیت میگم
فضای مسجد ما..
خوشم میاد به همه جا هم نفوذ دارم!
دیروز با چندنفر از بسیج دانشگاه رفتیم سر مزار شهدا و اسم شهدا یه همراه سن و محل شهادتشون و مکان مزارمطهرشون رو نوشتیم تا 5شنبه که دانشگاه میخواد ببره راهیان نور بچه هارو به هرکس اسم یک شهید رو بدن و...
من که انگار قسمت نیست باهاشون برم ولی ایشالله که سفر بی خطری رو داشته باشن.
سه شنبه صبح استادمون دیر کرد و دختر و پسری قرارداد نوشتن که اگر استاد نیومد دختره برای بچه های کلاس شیرینی بخره! استاد هم نیومد و دخترخانوم برامون شیرینی تر خرید!
راستیتش من نمیدونستم که این کارشون شرط بندی هست یا نه! برای همین نخوردم!!!!! اومدم خونه از مامانم پرسیدم گفت نه این قول و قرار بوده و شرط بندی اونه که پول بذاری وسط و اونو ببازی! یعنی یه کیک خوشمزه رو از دست دادم؟:دی فددددددددددای سرم
راستی تو پست قبلیم نوشتم که تازه زمستون خوزستان شروع شده...
و حـــــــــــالا بهار در خوزستان شروع شده! و این هم دانشگاه...
تو این عکس پایینی هنوز هوا سرد بود
لابد حرف بسیار هست که بنویسم ولی خب مهمون داریم برم پیششون...
یا حق ..