سلام دوستان
ماه محرم رو تسلیت میگم..این شبها دعامون کنین ها
از توی شهر ما رودخونه دز میگذره و منظره های زیبایی به شهرمون میبخشه.حالا یه منطقه هایی از شهر که بالا تر از رودخونه هستن منظره هایی مشرف به رودخونه دارن که واقعا قشنگن.چندروز پیش از یکی از این مناطق داشتم رد میشدمو با این صحنه روبرو شدم که داشتن با این دیوارا جلوی منظره رو میگرفتن.
برای اینکه کسی نیوفته پایین خدایی نکرده، ولی خب خیلی دلم گرفت.میتونستن حداقل با یچیزی که بشه منظره رو دید اونجارو بپوشونن که امنیتش هم حفظ بشه..
.......بگذریم
دیشب رفته بودم خونه عمم،شب میخواستم بمونم اونجا..تکیه زدن تو خونشون...
دخترعمم گف پسرهمسایمون اومده بلندگورو گرفته دسش یه نوحه ای خونده نمیدونیم طنزه یا واقعیه!! خونده که عباس اومه کربلا...چند نفر به یه نفر ؟! خب بعدش دیگه ساعت 1 شب بودو پسرعمم با دوستاش بعد از رفتن مردم داشتن تو تکیه فوتبال بازی میکردن
دخترعمم هی بهشون میگفت بسه دیگه برین خونه هاتون.پسرعمم هی میگفت نه بذار ده دقیقه دیگه بازی کنیم
دخترعممم بهش گفت اگه میخواین بمونین باید به امیرحسین بگین برامون بخونه..دیگه گیر دادن به پسره که بیا براشون مداحی کن
پسره بنده خدا نشست هی میگفت ریــــــــوم نه (روم نیست)
پسرا هم بهش میگفتن امیرحسین بخاطره خودت نه.....بخاطره تیم بخون !
یه مصرع از نوحه رو خوند دیگه بعدش پسرعمم اومد گف شب میخوای بمونی؟ گفتمش آره.گفت پس بخاطر آبجی بذارین ده دقیقه بازی کنیم. به دخترعمم گفتم بابا رو انداخته به من دیگه ضایعم نکن بذار بازی کنن...
بازی کردنو بعدشم خواهره یکیشون اومد بهش گفت بیا یچیزی در گوشت بگم! پسره رفت پیش خواهرش منم شنیدم که خواهرش به برادرش گفت بابایی گفته بیام با گوشات بگیرم ببرمت!!!!!!!! دیگه بنده خدا رفتش.دوباره خواهرش اومد گفت داداشم گفته توپمو بدین...و بازی به اتمام رسید.
تازه بعدش پسرعمم نشست و چندتا نوحه جدا کرد که فردا شب بره تو مسجد محلشون بخونه.خیلی خوبه که بزرگترا به کوچیکترا این فرصت هارو بدن....خیلی عالیه که کسی تو این حالو هواها بزرگ بشه.مگه نه؟
تو شهره ما شبای محرم خیلی متفاوته
تو محله های قدیمی خیلی شلوغ میشه.منطقه های جدید تکیه میزنن ولی بازم بیشتر مردم میان تو منطقه های قدیمیشون برای مراسمات.
خیلی از بچه ها که خونه هاشون تو مناطق جدیده تو این ایام چون تا دیروقت بیرون هستن و صبح میرن سرکار یا مدرسه دیگه لوازمشونو میبرن خونه اقوامی که تو محله های قدیمی ساکنن و اونجا میمونن.
خداروشکر همه نوع مراسماتی هم اینجا برگزار میشه که دیگه حق انتخاب دارن مردم با هر سلیقه ای که دارن...
خب دیگه..التماس دعا به شدت....