سلام.
امسال هم مثل سال های دیگه داره میگذره ولی اگه درست گفته باشم من امسال اولین سالیه که وبلاگ نویس شدم ودرهمین یک سال هم خوشبختانه تونستم تو دوتا ازمسابقات وبلاگی که شرکت کردم رتبه هم بیارم .امروزهم که عید مرده هابودولی مازنده ها عجله داشتیم که بریم وعیدو بشون تبریک بگیم ودیدوبازدید باشون کنیم{خداکنه که دیده باشنمون} .امروزهم که کنارمزارنشسته بودم یک نفراومدوصدام کرد وگفت میشناسیم ؟منم گفتم نه ولی قیافتون برام آشناست ولی اون اصرارداشت که به یادش بیارم ولی من که خودمم به زورمیشناسم چه جوری میخواستم اونویادم باشه بالاخره گفت که وقتی کوچیک بودمو میومدم سرمزارها اونم مزارداییش نزدیک بوده ومنودوست داشته وهمبازیم بوده ولی من همه ی صحنه هارویادمه حتی بازی کردن سرمزارابابچه های فامیلو ولی اونو یادم نمیومد ولی وقتی به مامانم گفتم اون شناختش منم فهمیدم که بالاخره یکی منودوست داره ولی چه فایده حالاکه خبرندارم که کی دوستم داره وکی نه. ولی بازم خداروشکرکه دوستای زیادوخوبی دارم وخانواده ی خوبی .ایشالله که سال آینده این حس ازوجودم خارج شه که فکرمیکنم هیچ کی منودوست نداره ولی بازم آخرش میگم{ هیچ کی منودوست نداره}
باآرزوی سالی خوش برای همتون bay