سلـــــــــــــــــــــــــامـــــــــــــــــــــــ..
خوبیـــــــــــــــــــــــــن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تو مدرسه چندروز حرف این بود با بچه ها که کی هفته آخر سال رو میاد مدرسه!!
تا اینکه من فهمیدم ایشالله 5شنبه شب بعد از مراسم 5شنبه آخرسالو رفتن به زیارت اهل قبور و مخصوصا اون عزیز دلمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم..
میریم به سمت آبادان تا داداشم جمعه آزمونشو بده و بعدشم ایشالله اگه فرصتی بودوخدا خواست بریم به شهرای دیگه هم سری بزنیم!!
خلاصه دیروز تو مدرسه نماینده کلاس اومدو گفت دبیر زیست گفته شنبه هرکی اومد درس بخونه ازش میپرسم! تاریخم که طبق معمول میپرسه.ادبیاتم امتحانه!دبیر فیزیکمون که شاهد ماجرا بود گف پس منم کوییز کلاسی میگیرم!دیگه هیچی هرکیم که شنبه میخواست بره مدرسه از ترس پرسش نمیره..به دوستام گفتم بچه ها شماها شنبه کلاهتونم بیوفته تو مدرسه حاضرین برگردین برش دارین همه گفتن نههههههههههههههه
کلا یکشنبه هم چون مدرسمون مهمان نوروزی داره خود به خود تعطیله!یعنی خود مدیر مدرسه گفت..
وای دیروز چقدر خندیدیم!3تا از دوستای صمیمیم که همیشه باهاشونم مسئول کتاب خونه بودن امسال.برای همین منم میرفتم پیششون.
حالا سرصف به اونا جاییزه دادن ولی منو ندادن!خو منم همیشه پیششون بودم
ولی بهتر که ندادن! یه سوژه خنده کمتربود!آخه به2تاشون یه پارچه هایی داده بودن مال نسل دقیانوسم نبودن!ازاونا که پیرزناهم نمیپوشن.حتی دبیراهم مسخرشون میکردن!
بنظر من بد نبودن ولی خب جوون پسندنبودن.
دوستامم هی پارچه هارو میگرفتنشون دستشونو باهاشون میرقصیدن!! وای جلو دبیر ریاضی یکی از بچه ها رفت پاتخته اون کارو کرد...خیلی جالب بود.
یه دخترسال چهارمی اومده بود که تو کتابخونه ثبت نام کنه.وقتی شنید حق عضویت 500تومنه کُپ کرد!! گفت برا هر کتابی؟گفتیم نه!گفت پ چطور اون یکی کتابخونه 5هزارتومنه حق عضویتش!!!!!!!!!!!!
بنده خدا میخواست کتاب اضافه ببره میخواست بجاشون پول اضافه بده..
میبینید؟؟ خواستین کسیو از خسیس بودن خارج کنین اینجوریش کنین
اینا هم دیشب از پایگاه چهارم شکاری دزفول چیدمو باهاشون اینو درست کردم:
اینم پیام بهداشتی!:
راضیم به رضای خدا...