سلام..
یادش بخیر پارسال همین روزا بود که ذوقوشوق داشتیمو منتظربودیم تااز مدرسه بهمون زمان اعزام اردو آمادگی دفاعی به مناطق جنگی جنوب کشورو اعلام کنن..بالاخره روز موعود فرارسیدو ماهم رهسپار شدیم.
عجب صفایی داشت..
هممون به این فکرمیکردیم که وقتی رسیدیم خونه از کجا شروع کنیم برای توصیفِ اردو به بقیه......
ولی حالا.....
ولی حالا یه اوتوبوس خاطره،یه اتوبوس دلِ پاک،یه اتوبوس شوروشوق نوجوونی تو جاده های خشمگین بروجن-دهدز چپ کرد!
همه چیز فنا شد به جز چندنفر!
خوش بحال اونایی که رفتن،از مسیرِ مناطق جنگی،با کُلی خاطره و آرزو اوج گرفتن..
و خوشبحال اونایی که تواون حادثه زنده موندن!تا بتونن خاطره تعریف کننو بگن این تصادفه خوشیو از دماغمون کشید بیرون!ولی می ارزه به سلامتیشون!به شادی خانواده و اقوامشون..مگه نه؟!
چی میشه گفت؟ فقط:
تسلیــ ـــ ـــت
صلوات..
امروز بالاخره بارون رحمت الهیم به شهر ما بارید.تو مدرسه از پنجره کلاس هوارو که نگاه میکردم یاد چندسال پیش افتادم که شیفت عصر هوا همینجوری قشنگ ولی دلگیربود!!
خدایـــــــــــــــــــــــا شکرت