سلام..اولین روزه مدرسه چگونه گذشت؟
من که دیشب اومدم یه تیکه اضافه مقنعمو بِبُرَم که مامانم گفت پارش نکنی؟گفتم خب بیا خودت ببرش!!گوش نکرد..منم زدم مقنعمو پاره کردم!
حالا صبح که میخواستم برم مدرسه ساعت7صبح تازه بیدارشدم!!مامانم گفت مقنعتو بزن سرت شاید لای پیچو خماش بره پارگیش معلوم نباشه..زدمش سرم از شانسه گلم زدو اصلا معلوم نبود!!...خب..
توی کلاسم دبیرمون گفت هروقت خواستم بیام کلاس قبلش یکیتون یه حدیثی،چیزی پای تخته بنویسه..همون موقع که داشت اینارو میگفت من مشغول نوشتن یه متن قشنگ که توی اردویی که توی شهرکرد بود روی دیوارش بچه ها این متنو با کاغذ چسبونده بودن تو صفحه ی اوله دفترچم بودم..
گفتم بیا فرصتو غنیمت بشمور و این جمله رو پای تخته بنویس تا بچه هاهم یه فیضی ببرن!!!!!!..خب اجازه گرفتمو رفتم نوشتمش..(اولین نفری که رفت پای تخته امسال من بودم..خدا به دادم برسه!!)
جمله این بود:(قبلا هم توی پیامرسان نوشتمش که برگزیده هم شد:)
باید وسط هفته بیایی آقا !
دیریست که جمعه های ما تعطیل است...
دبیرمون پرسید ازم که معنیش چیه!!!!!!!!!!
منم گفتم یعنی اینکه مردم توی روزهای جمعه فکره خودشونو تفریحاتشونن و تو فکره فرج شما توی اون روز نیستن..پس آقا...وسط هفته بیا..(منتظره ما نمون)
دیگه درست یا غلطشو نمیدونم!!..
بعدشم پرسید نویسندش کیه؟گفتم نمیدونم!..بعد دیگه رفتیم تو فازه معنویت و از اینکه مسجد جمکران چجوری تاسیس شده و اینا توضیح داد..
کاری؟امری؟حوصله ندارم تک تک اتفاقاتو بگم!!خبری نبود دیگه خو
بعداً نوشت:
حالا هم اومدم ببینم چی تو دفترچم نوشتم دیدم ای دل غافل!!دادمش دوستم و برنامه فردامم توش بوده!!!مامانم گفت هنوزم کلاس اولی هستی..زنگیدم دوستم برنامه رو گرفتم..حالا بعده چندین ساعت خوده همون دوستم زنگیده میگه برنامه فردا رو بنویس!!گفتمش خسته نباشی.گرفتمش