وقتی تو آمدی
باران به زمین های خشکِ دلبستگی بارید
و از دشت و دمن های سرزمینِ دلدادگی
عشق رویید
تو آمدی و دامن من ، پُر شد از صبح
و در گرگ و میش بهاری خواستن ها
گلدان های شمعدانی معجزه کردند
و بوی بهار نارنج پیچید در خواب همسایه ها
کسی نمی داند که تو آمده ای ...