ســـــــــــــــــــلــــــــــــــــــــــامـــــــــــــــــــــــــــ..
اومدم با خبری متفاوت!!!!!!!
سال1375 بود! مادری بزرگوار باردار بود!
با خودش میگفت وقتی که همه ی عید ها تمام شد،و محرم از راه رسید تازه فرزندش متولد میشه!!
دوست داشت فرزندش در روز عیدی به دنیا بیاد!
خدای مهربون هم دعای مادر رو برآورده کرد و فرزندش در 1375/2/18 در روزی که خواهرش امتحان زبان خارجه داشت!
در روزی که معلوم نیست برادراش کجا بودن!!
و..... در روز عیـــــــــــــد غدیر خم چشم به جهان گشود!
اون نوزاد که میگن عینهو لبو قرمز بوده حالا 16 ساله شده!
خداحفظش کنه
15 سالگیمو که تقریبا گند زدم!!ایشالله از امسال به بعد جبران کنمو بچه ی خوب تری باشم..
خلاصه اومدم بگم که بزرگترشدم!!
راستی تولدم مبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارک
اینم خودمم ها...فک کنم5سالگی!!
اینم کیک..
خدایـــــــــــــــــــــــا شکرت!...........ازهمه ی اونایی که تولدمو تبریک گفتن کمال تشکر و سپاس رو دارم:)