سلام
امروز تو مدرسه مانور زلزله برگزار شد.آی که چقد خندیدیم!هنوز زنگ زلزله رو نزده بودن که دوستم به بالا سرم اشاره کرد! نگاه کردم دیدم بـــــــــــله...یه پنکه قدیمی بالا سرمه..بغل دستیم گفت:خطر مرگ ..حتمیست!
زنگو که زدن همه رفتیم زیر میزا . دبیرمونم رفت زیرمیزش.تواون گیرودار یکی از بچه ها کتاب و دفترشو برداشت رفت پیش دبیرازش سوال درسی میپرسیدو دبیرم زیرمیزی جوابشو میداد...بعد از 10 دقیقه گفتن بدووین برین تو حیاط!..همه با دادوفریاد داشتیم میرفتیم تو حیاط(اگه خدایی نکرده زلزله واقعی بود از زلزله هم اگه نمیمردیم از ازدهام جمعیت میمردیم!)
از همه باحالترش این بود که ناظم بلندگو رو گرفته بود هی میگفت دانش آموزان بفرمائید تو حیاط.......بدووین..ماکه غش بودیم از خنده..
ماشین هلال احمرهم که ویراژ میرفت تو حیاط و نزدیک بود بچه ها رو لِه کنه !
آخرشم این همه دادوفریاد زدیمو اومدیم تو حیاط ولی هلال احمریا چندتا عکس از خودشون گرفتنو رفتن ما هم که برگ چغندر!
سر یکی از بچه ها هم باند پیچیده بودن ولی برای چی!نمیدونم!!..آخه نه چیزی یادمون دادن نه خود هلال احمریا هم طرف اون دانش آموزه نرفتن!!..
ولی کلی خندیدیم!جاتون خالی..