پيام
+
مامانم اومده تشک تخت برادرمو جابجا کرد دنبال گوشي خواهرم ميگشت!!
گفت بيا تا زدمش بالابرو آشغالا زيرشو جمع کن.
گفتم نميــــــــتونم:(
بعد يه نگاهي انداختم گفتم لـــــــــــواشـــــــــــکB-)
رفتم درش اوردم انقد خاک خورده بود خاک از جلدشم عبور کرده بود رفته بود داخلش
هيچي ديگه بدون لواشک مجبور شدم تميزش کنم:-|

مهديه...
92/5/13
*دخترروستا*
:)
← اف1 ✿
@};-
← اف1 ✿
وضيت مارو ديدين توروخدا!
مهديه...
:)