سلام
نوشته من از یه جایی که مورد حمله بی رحمانه جیرجیرک ها قرار گرفته میخونید!
با زبون روزه تفریحمون شده قتل! رفتیم احیا یه منطقه دیگه یه جیرجیرک باهامون اومده بود پرید وسط مجلس! صاحب خونه گفت شمااینو اوردید وگرنه ما از این چیزا نداشتیم!
کاش جیرجیرک واقعی هم حداقل قیافش به این اندازه مهربون بود!!
به خانوادم میگم تازه بایدخدارو شکر کنین که من از جیرجیرک نمیترسم وگرنه این خونه دیگه قابل سکونت نمیشد!
به دزفولی به جیرجیرک میگیم ( چِنجَک )
یه شب تو احیا مسجد جا نبود تو کوچه جا پهن کردن دیدم دخترا دارن دنبال یه جیرجیرک میگردن .من دور بودم یهو جیرجیرکه رو رو سر یه دختردیدم.هی صداش کردم دختر.........خانوم........حواسش نبود.تا آخر چادرشو جابجا کردو جیرجیرک بین کمرشو دیوار غیب شد!
یبارم که تو سر عروس جدید فامیل جیرجیرک رفت.با یه عملیات ماهرانه گرفتنش
...................................................
میگم چقققققققققدر خوبه که آدم برا خدا کاری رو انجام بده! دوستان وسیلن!
چرا؟ چون من دلم میخواست که برم راهپیمایی روز قدس ،چند نفر میگفتن نرو چندنفرم نظری نداشتن! از اون طرف دوستم گفت حتما بیا خوش میگذره!!!!!!!!
پاشدم چفیه سرم کردم با مادربزرگم رفتم راهپیمایی ، مادربزرگم وسط راه خسته شد موند استراحت کنه گفت تو برو.منم رفتم بعد از کلی که دوستم جواب تلفنو داده گفت کسی نبوده باهامون، نیومدیم بجامون شعاربده!!
اون فامیلمونم که همیشه میومد و منو میگفتن چرا نمیای و اینا اونم زنگیدم باز نیومده بودن!
خودم تک و تنها رفتم
آخرای راه برگشتم که حداقل مادربزرگمو ببینم که ندیدمش!!!!!!منم پیاده برگشتم خونه.
حالا داداشم زنگ میزنه که کجایی و مادربزرگ چی شد ؟خب منم فک کردم میمونه برا نماز گفتمش دارم میرم خونه گفت باشه.
رسیدم خونه دیدم اونم تازه رسیده دروبست رفت داخل خونه..رفتم خونه مامانم میگه داداشت از تو زرنگ تره!
گفتمش اون با ماشین اومد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!خندید باز گفت داداشت از تو زرنگتره!
من
مامانم
شرکت راه سازی
...........................................