سلام
نمیدونم به این اتفاقی که برای منو کفشم افتاده میگن آخر خوش شانسی یا آخر بدشانسی! یا وسطشون!!شما بگید..
دیشب که اومدم خونه کفشامو از پام درووردمو حوصله نداشتم بذارمشون تو جاکفشی آخه شلوغ بود .تو ذهنم گذشت که نکنه کفشام که رو زمین حیاطمونه یه وقت مارمولک بیاد از روش رد بشه؟؟! دوباره خودم گفتم نه بابا مارمولک چیکارکفشای من داره!!
خب کفشامو به همون حال ول کردمو رفتم تو خونه. یه یک ساعت بعد رفتم تو حیاط چشمم به کفشام افتاد که یه بچه مارمولک داشت از روشون رد میشد.
(واییییییییییییییییییی)
احساس کرد که من دارم نزدیک میشم سریع فرار کرد خداروشکر.منم یه دید زدم ببینم مارمولک دیگه ای اون اطراف نیست؟ و بعدشم خیلی سریع کفشامو گذاشتم تو جا کفشی و الفرار.
ای بابا . حس شیشم داشتنم دردسریه هـــــــــا