دیشب به سیگارم گفتم:
خوش بحالت تو از من خوش بخت تری
گفت چرا؟
گفتم:تو آتش بر سر داری و من بر دل
تو باهر پکی که بهت میزنند خاکستر میشی
ومن با هر خاطره ای که یاد میارم
آتیش میگیرم
تو دود میشی و یه بویی ازت تو هوا میمونه
امامن زیرخاک میرم وعطرمم باهام چال میشه
تو تموم میشی یه فیلتر ازت باقی می مونه
اما از من هیچی باقی نمی مونه
دیدم دیگه بویی ازش نمیاد
سرم و چرخوندم دیدم خاموش شده
گفتم اینم آخریش
که تو با دو پک به انتها میرسی
و من سالهاست که به انتها نرسیدم
دیدی تو خوشبخت تری